سخت اینه.......، عاشقش بودم.... وقتی که اینوفهمیدرفت توفازبی اهمیتی.. انقدردوسش داشتم که به خاطرش دستمو باتیغ ناقص کردم.... بخاطردیرجواب دادناش هرشب باگریه میخوابیدم.... اخرشم بعد کلی توهین بهم گفت دیگه منو نمیخواد پای یکی دیگه درمیون بود..... هرکاری کردم نشد.... وآخرین جملش:هرکاری کنی نمیتونی منو عشقمو از هم جداکنی...... حالم این روزا افتضاحه........ امیدوارم دلش به درذوزگارگرفتارشه....... نظرات شما عزیزان: |
About
به وبلاگ من خوش آمدید
Home
|
| |
نام : | |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 3
بازدید کل : 4414
تعداد مطالب : 12
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1